خودت را ببخــش
مرداب به رود گفت :چه کردی که اینگونه زلالی؟
گفت :گذشتم...
پس خودت را ببخش
برای تمام راه های نرفته...برای تمام بیـراهه های رفته
خودت را ببخش ...
بگذار احساست قدری هوایی بخورد...
گاهی بدترین اتفاق ها
هدیه ی زمانه و روزگارند
تنها کافیست خودمان باشیم ...
که خود را برای تمامی این بیـراهه رفتن ها ببخشیم
و به خودمان بیایـیم
تا خدا تمامی درهایی که به خیال باطلمان بسته را
به رویمان باز کند ...
خطاهایت را بشناس
آنها را پذیرا باش
و تنها بین خودت و خدایـت نگهشان دار
این دنیا نامحرمِ بد دل
نامحرم نامروت زیاد دارد!
تا دست خدا هست
تا مهربانیش بی انتهاست
تا می گویی خدایا ببخش ،
به دورت می گردد و می بوستت و می گوید جانم چه کرده ای مگر ؟!
دیگر تو را چه نیاز به آدمها ؟!
تنها خودت باش و زیبا بمان
و بگذار با دیدنت
هر رهگذر نا امیدی
لبخندی بزند رو به آسمان
و زیرِ لب بگوید :
هنوز هم می شود از نو شروع کرد ...